ديشب دوباره آمدي به خواب من،
ديدار خوب تو،
تا کوچه هاي کودکيم برد پا به پا،
شاد و شکفته اما،
فارغ ز هست و نيست،
يک لحظه دست تو از دست من رها شد و خواب از سرم پريد