• وبلاگ : نان ، عشق ، موتور هزار
  • يادداشت : محله مهد قولك
  • نظرات : 7 خصوصي ، 15 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام

    اميدوارم كه خوب باشيد. راستش وبلاگتونو امروز خوندم براي اولين بار. ولي حرفهاتون خيلي خودموني بود و به دل نشست. حرفهايي رو زديد كه منم يادم رفته بود.يادم رفته بود سر و صداي بچه هاي محله مخصوصا تو بعد از ظهر هاي تابستون كه حالا جاشو به سكوت و سر و صداي ماشينا داده. يادم رفته بود اسمهايي رو كه براي هم مي ذاشتيم خاله سوسكه و خروس بي محل و ... كه همه و همه از سر شوخي بود.

    ممنون كه يادم انداختي و جواب سوالت اينه: ترجيح ميدم برگردم به روزهايي كه تا قدم به كوچه مي ذاشتم پسرايي بودن كه دنبال توپ مي دويدند و حالا همه بزرگ شدن و اثري از اون جنب و جوش نيست

    يا علي

    پاسخ

    سلام / ممنون از نظر هوشمنده شما